>
خزندگان
خزندگان وخصوصیات آن ها
یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 18:20 :: نويسنده : ARASH REZAEI
گِکو (به انگلیسی: Gecko) موتور طرحبندی آزاد و متنباز است که در بسیاری از برنامههایی که توسط بنیاد موزیلا و شرکت موزیلا توسعه یافته (مانند مرورگر وب فایرفاکس) و پروژههای نرمافزاری متنباز دیگر بهکاررفتهاست پلنگ گکو، (Eublepharis macularius)، اسیر نژاد در ایالات متحده بیش از 30 سال بوده است و یکی از مارمولک ها اغلب نگه داشته است. این saurians مقاوم در انواع رنگ، طرح و اندازه می آیند. این گونه بزرگ برای خانه است. تصور کنید یک مارمولک است که می تواند صدا ادا کردن و شستن چشم با زبان خود را با سهولت. یک دایناسور دوستانه در این بسته کوچک وجود دارد. سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 18:30 :: نويسنده : ARASH REZAEI
ایگوانا (به انگلیسی: Iguana) یک جنس (خانواده ایگوانیدایه) از مارمولک است که زیستگاه آن نواحی استوایی مرکزی و جنوبی قاره آمریکا و حوزه دریای کارائیب است. هر دو گونه ایگوانا ( سبز و آنتیل کوچک) دارای غبغب هستند، ردیفی از خار روی پشت خود تا دم دارند. ایگواناها به محرکهای رنگی مانند نارنجی، زرد، صورتی و به ندرت آبی به عنوان ماده غذایی پاسخ میدهند. شنبه 7 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 15:22 :: نويسنده : ARASH REZAEI
دایناسورها، (به انگلیسی: dinosaur) گروهی از خزندگان مهرهداری بودند که برای بیش از ۱۶۰ میلیون سال حاکم اکوسیستمهای زمین بودند. قبل از دورهٔ تریاس (حدود ۲۳۰ میلیون سال پیش) تا آخر دورهٔ کرتاسه (حدود ۶۵ میلیون سال پیش) بیشتر آنها در رویداد انقراض دوران سوم کرتاسه منقرض شدند. بررسی بازماندههای نیاپرنده (آرکئوپتریکس) در ۱۸۶۱ نشان دهندهٔ یک رابطه بین دایناسورها و پرندگان است. صرف نظر از حضور اثرهای سنگواره شده، نیاپرنده خیلی مانند کامپسوناتوس (دایناسور درنده کوچک) است. تحقیقاتی که حدود سال ۱۹۷۰ انجام شد نشان میدهد دایناسورهای ددپا به احتمال زیاد نیاکان پرندگان هستند؛ در واقع، بسیاری از دیرینشناسان پرندگان را مانند دایناسورهای بازمانده درنظر میگیرند و بر این باورند که دایناسورها و پرندگان باید با هم زیر یک ردهٔ زیستشناسی قرار داده شوند. امروزه ۱۰۰۰۰ گونه از پرندگان به این گروه تعلق دارند. حدوداً نیمهٔ نخست قرن ۲۰ دانشمندان دایناسورها را جانورانی تنبل، خنگ و خونسرد در نظر میگرفتند. با این وجود تحقیقات گستردهای در سال ۱۹۷۰ انجام شد این نظریه را پشتیبانی میکند که آنها حیواناتی با دگرگونیهای بدنی زیاد بودند و اغلب خود را با واکنشهای متقابل اجتماعی سازگار میکردند. مدرکی از پرندگانی مربوط به دسته ددپایان شدیداً این تغییر نظریه را تحت تأثیر قرار میدهد. از زمانی که اولین فسیلهای دایناسور در سده نوزدهم شناخته شدند اسکلت آنها زیبنده موزهها در سراسر دنیا شدهاند و دایناسورها یک بخش از فرهنگ جهانی شدهاند و میان بچهها و بزرگسالها باقی خواهند ماند. آنها در پرفروش ترین کتابها و فیلمها (مثلاً پارک ژوراسیک)، چهره بودهاند و هر یافته تازهای از دایناسورها از رسانهها پوشش داده میشوند. بعضی اوقات به طور غیررسمی هرگونه خزندهٔ ما قبل تاریخ نظیر دیمترودون، پتروسور بالدار و ایکتیوسور آبزی، پلسیوسارو و موساسور را نیز دایناسور مینامند در حالی که در معنای دقیق کلمه هیچیک از جانوران یادشده دایناسور نیستند. از آنجا که پستانداران در مقایسه با خزندگان امروزی هوشیارتر و فعالترند، این پرسش پیش میآید که چرا آنها برای مبارزهجویی با دایناسورها زودتر از این به مناطق تحت فرمانروایی دایناسورها نیامدند. یکی از دلایل محتمل آنست که خود دایناسورها فعال، هوشیار و خونگرم بودهاند. وضع خاص بدن دایناسورها حاکی از چابکی آنهاست، استخوانهای آنها در مقایسه با استخوانهای چهارپایان خونگرم و خونسرد امروزی، دارای مجراهایی است که نشاندهندهٔ خونگرمی آنهاست، و سنگوارههایی که نسبت شکارچی به شکار را نشان میدهد، از این حکایت میکند که دایناسورها، همچون پستانداران خونگرم و برخلاف خزندگان خونسرد به مقادیر زیادی غذا نیاز داشتهاند. اگر دایناسورها خونگرم بوده باشند، این موضوع به توضیح چیرگی درازمدت آنها کمک میکند. دایناسورها بزرگتر از پستانداران همزمان خود بودهاند؛ حتی بچه دایناسورهایی که تازه از تخم خارج میشدند از بیشتر پستانداران بزرگتر بودهاند. واضح است که پستانداران نقش جانوران کوچک و دایناسورها نقش جانوران بزرگ را ایفا میکردند. حتی هنگامی که انقراضهای مکرر گوناگون دایناسورها را کاهش داد، دایناسورهای بازمانده هنوز هم بزرگتر از پستانداران بودند و قادر بودند که موقعیت خود را حفظ کنند و آن دودمانهای اصلی را فراهم آورند که تکامل دوباره از آنها جانوران بزرگ را بهوجود میآورد. هنگامی که دایناسورها از میان رفتند، پستانداران به داخل مناطق مسکونی خالی راه یافتند تا به نوبهٔ خود بر محیط خشکی چیرگی یابند. طبقهبندی دایناسوریا رسماً در سال ۱۸۴۲ توسط دیرینشناس انگلیسی ریچارد اوون[پ ۵] نامیده شده بود، که برای اشاره کردن به «تبار جدا یا از زیرراسته خزندگان سوسماری» استفاده کرد، در نتیجه در انگلستان و سراسر دنیا به رسمیت شناخته شد.[۶] این اصطلاح از کلمهٔ یونانی δεινός (دنیوس به معنی وحشتناک، نیرومند یا شگفتانگیز) و کلمهٔ یونانی σαύρα (سورا به معنی مارمولک یا حیوان خزنده) مشتق شدهاست. با این وجود نام طبقهبندی اغلب به دندان، چنگالهای و دیگر مشخصات ترسناک دایناسورها اشاره دارد، ریچارد اوون صرفاً قصد داشته به اندازه و عظمتشان برگردان کند. در زبان عامیانه انگلستان دایناسور بعضی اوقات برای شرح دادن کهنه یا ناموفق بودن یک چیزی یا شخصی، بکار گرفته میشود با وجود اینکه دایناسورها ۱۶۰ میلیون سال روی کرهٔ زمین حکومت میکردند و فراوانی و تنوع آنها و تنوع وارثانشان (پرندگان) زیاد بودهاست. این کاربرد تا موقعی که دایناسورها به عنوان موجوداتی خونسرد و تنبل تلقی میشدند متداول شد. بعضی از دایناسورها گوشتخوار بودند. اما بیشتر دایناسورها گیاهخوار بودند. در هر زنجیرهٔ غذایی، باید موجودات زنده بیشتری در سطحهای پایین تر زنجیره غذایی وجود داشته باشد وگرنه انتقال انرژی غذا کافی نخواهد بود. شمار زیادی از گیاهان (تولید کنندگان یا آنها که خودبخود تغذیه میکنند) غذای تعداد کمتری از گیاهخواران (مصرف کنندگان اولیه نامیده میشوند) را تأمین میکنند. این گیاهخواران به وسیله تعداد کمتری از گوشتخواران (مصرف کنندگان ثانویه نامیده میشوند) خورده میشوند. برای مثال صدها جریب گیاه لازم بوده تا گروه کوچکی از تریکراتوپها تغذیه شوند. این گروه تریکراتوپها میتوانستند غذای تنها یک تی رکس را تأمین کنند تا تی رکس به زندگیش ادامه دهد. اگر شما به انواع دایناسورها نگاه کنید، میبینید که ۶۵ درصد دایناسورها گیاهخوار بودند و تنها ۳۵ درصد آنها گوشتخوار بودند. اگر به فسیلهای پیدا شده هم نگاه کنید میبینید که درصد گیاهخواران حتی بیش از این افزایش مییابد. چون که فسیلهای زیادی از بعضی از دایناسورهای گیاهخوار پیدا شده. برای مثال بیش از صد فسیل پروتوسراتوپها پیدا شده، در حالی که در مقابل تنها چند فسیل تی رکس پیدا شدهاست هنگامی که در یک جامعه تعداد گوشتخواران افزایش مییابد، آنها تعداد بیشتر و بیشتری از گیاهخواران را میخورند و جمعیت گیاهخواران کاهش مییابد. پس برای گوشتخواران سخت تر و سخت تر میشود تا گیاهخوارانی پیدا کنند و بخورند و در نتیجه تعداد گوشتخواران به ناچار کاهش پیدا میکند. به خاطر همین جمعیت گوشتخواران و گیاهخواران در حالت تعادل نسبتاً باثباتی میماند. چون که اگر جمعیت گیاهخواران کاهش یابد، جمعیت گوشتخواران را هم محدود میکند. تعادل مشابهی بین گیاهان و گیاهخواران نیز وجود دارد. یعنی اگر میزان گیاهان کاهش یابد تعداد گیاهخواران نیز کاهش مییابد گیاهخواران معمولاً دندانهای کند و بی نوکی دارند که برای کندن گیاهان (برگها، شاخههای کوچک و...) مناسب است. همچنین بعضیها دندانهای تخت و صافی دارند که برای خرد و آسیاب کردن فیبرهای گیاهی سخت مناسب است. بسیاری از گیاهخواران هم یک کیسه لب دارند که میتوانند برای مدتی غذا را در آن ذخیره کنند. گیاهخواران معمولاً باید نسبت به گوشتخواران حجم خیلی بزرگ تری از مواد غذایی را بخورند تا همان مقدار کالری را به دست آورند (چون که برگها، شاخههای کوچک و ریشهها کالری کمتری دارند. گیاهخواران معمولاً دستگاههای گوارش بزرگتری هم نسبت به گوشتخواران دارند. در بعضی از دایناسورها سنگها (که گاسترولیت نامیده میشود) به خرد کردن فیبرها در احشا کمک میکرد. بعضی از انکیلوسوروسها حتی محلهای تخمیر (مثل اتاقکهایی) داشتند که فیبرهای گیاهی در آنها تجزیه میشد. تنها راه دقیق برای فهمیدن این که کدام گیاهان را کدام دایناسوری میخورده، پیدا کردن بقایای معده فسیل شده یا مدفوع فسیل شده دایناسور است که در آن مواد گیاهی گوارده یافت میشود. اما باقی ماندههای معده فسیل شده بی نهایت نادر پیدا میشود و به سختی میتوان فهمید مدفوع پیدا شده هم مال کدام دایناسور است. با این محدودیتها نوع غذای یک دایناسور را تنها میتوان بر اساس نوع دندانهایی که دایناسور داشته (میتوانسته مواد گیاهی سخت یا نرم را بخورد)، محلی که در آن زندگی میکرده (آب و هوا و محل سکونت و... آن چه بوده که معمولاً شناخته شده نیست) و این که کدام گیاهان در طول دوره زمانی ویژهای در آن حوالی بودند، فهمید. احتمال دارد که در طول دوره مزوزوییک گیاهانی شامل سرخسها، سرخسهای نخلی، دم اسبیها، سرخسهای تخم ریز، درخت معبد و خزهها بیشتر وجود داشتهاند. بنابراین دایناسورها در دوره میانزیستی بیشتر از این گیاهان تغذیه میکردند. گیاهان گلدار هم در طول دوره کرتاسه تکامل پیدا کرده و به وجود آمدهاند گوشتخواران یا ددپایان نیاز داشتند تا راهی برای به دست آوردن گوشت پیدا کنند. دایناسورهای گوشتخوار معمولاً پاهای قوی بلندی داشتند که با استفاده از آنها میتوانستند سریع بدوند تا شکارشان را به چنگ آورند. آنها همچنین به فکهای قوی بزرگ و دندانهای تیز و چنگالهای مرگبار نیاز داشتند تا بتوانند شکارشان را پاره پاره کنند و بکشند. دید خوب، حس بویایی تیز و یک مغز بزرگ برای این که استراتژیهای شکار را طرح ریزی کنند هم خیلی برای شکار موفق مهم بوده. بسیاری از گوشتخواران (مثل دینوینچاس، سئولوفیزیس و لوکیراپتیور) ممکن است به شکل گلهای شکار میکردهاند. به طوری که همکاری جمعی برای یک شکار خوب لازم بوده. حیواناتی که در درجه اول لاشخورند (حیواناتی که گوشت میخورند بدون این که خودشان حیوانی را بکشند) برای دریدن گوشت و شکستن استخوانها برای به دست آوردن مغز مغذی استخوان به دندانهای خیلی تیز و فکهای قوی نیاز داشتند. البته بیشتر گوشتخواران اگر فرصتی دست دهد لاشخورند. بعضی از دایناسورها ماهیخوار بودند که شامل باریولینکس و ساچومیماس میشوند. بعضی از دایناسورها ممکن است حتی همنوع خوار بودهاند و همنوع خودشان را میخوردهاند تنها چند دایناسور شناخته شده همه چیزخوار بودهاند (یعنی هم گیاهان و هم جانوران را میخوردهاند). بعضی مثالها از همه چیزخوارها ارنیتومیماس و اویرپتور هستند که گیاهان، تخمها، حشرات و... را میخوردند. همچنین بیشتر گیاهخواران، همه چیزخوار اتفاقی بودند. چون که موقعی که گیاهان را میخوردند تعداد خیلی زیادی از حشرات و جانوران کوچک را هم میبلعیدند گالیمیماس دایناسور اورنیتومیمید بودهاست که ذرات ریز غذای الک شده (مثل سخت پوستان ریز) را میخورده. یعنی با استفاده از صفحات شانه مانند در دهانش از لجن و گل و لای و آب رودها این جانداران را میگرفته راههای خیلی متفاوتی برای مطالعه نوع تغذیه دایناسورها وجود دارد که شامل این هاست ۱. مدفوع فسیل شده: مدفوع فسیل شده به تشخیص رفتارهای غذایی دایناسور کمک میکند. اخیراً در کانادا یک مدفوع بزرگ پیدا شده که شاید به یک تی رکس تعلق داشته باشد. مدفوع، استخوانهای خرد شده در خود دارد که نشان میدهد که تی رکس استخوانهای شکارش را خرد میکرده و همه چیزها را کامل نمیبلعیده. ۲. مواد فسیل شده داخل معده: این مواد خیلی به ندرت پیدا میشود. اما بعضی چیزها پیدا میشوند. از جمله محتوای معده یک باریولینکس که موجوداتی در مقیاس ماهی و سینوسوروپتریکس، یک دایناسور پرنده مانند در خود دارد. این دایناسور تنها دایناسوری است که معده اش بخشهای بدن یک پستاندار کوچک ناشناخته را در خود دارد. ۲. دندانها: ساختمان دندان یک دایناسور هم به ما میگوید که دایناسور چه غذایی میخورده. گوشتخواران به دندانهای تیز برای دریدن و فروکردن یا به دندانهای قوی برای خرد کردن جانوران نیاز داشتهاند. گیاهخواران دندانهایی داشتهاند که با آنها میتوانستهاند برگها و شاخههای کوچک را بکنند و بجوند. ۳. گاسترولیتها: سنگهای سنگدانها (که به گوارش یاری میرساند) همراه با فسیلهای بعضی از دایناسورها پیدا شدهاند. این سنگها اطلاعاتی درباره تغذیه دایناسورها میدهند. ۴. قطر شکم: اندازه احشاء هم نشانه نوع تغذیه است. گیاهخواران بزرگ به مقدار زیادی کالری نیاز داشتند تا وزنشان را حفظ کنند. برای به دست آوردن انرژی بسیار زیاد از مواد گیاهی، باید مقدار خیلی زیادی از گیاهان را میگواردند. برای این کار باید دستگاه گوارشی بزرگی در بدنشان وجود میداشته . تیرانوسوروس رکس:ازددپایان یا دایناسورهای چهار پا بود. ۲. دیپلودوکوس:از سوسمارپایان یا دایناسورهای پا سوسماری بود. ۳. سهشاخچهره:ازجمله دایناسورهای شاخدار بود. ۴. استگوسور: جانوری با پشت برآمده و سقف شیروانی بود. بازسازی چگونگی رفتار دایناسورها معمولاً بر اساس سنگوارههای یافته شده، محیط زیست، شبیهسازیهای زیستمکانیکی که توسط رایانه انجام میگیرند و نیز مقایسه با گونههای مدرن صورت میگیرد. بنابراین بسیاری از نظریههای کنونی در رابطه با رفتارشناسی دایناسورها براساس فرضیههایی است که ممکن است برای مدتی طولانی موضوعی برای مباحثه و انتقاد باقی بمانند. با این وجود، گمان میرود که بعضی رفتارها که در برخی سوسمارها و پرندگان (که بیشترین خویشاوندی را نسبت به دایناسورها دارند) مشترک است، در دایناسورها نیز رواج داشتهاست. اولین اثبات زندگی گلهای دایناسورها در سال ۱۸۷۸ در بلژیک رخ داد. به نظر میرسید ۳۱ ایگوانودون در یک فروریزی زمین فرورفته و غرق شده باشند. سپس مرگهایی تودهای در چند جایگاه دیگر نیز کشف شد. کشف لانههای مایاسورها در مونتانا در سال ۱۹۷۸ نشان داد که مراقبت از نوزادان در راستهٔ پرندهپایان[پ ۷] فقط تا زمان باز شدن تخمها نیست. شواهد دیگری نشان میدادند که چنین رفتاری در بعضی دایناسورهای دوران کرتاسه نیز همچون سالتازوروس وجود داشت و آنها همچون پنگوئنها کلنیهای عظیمی برای لانهسازی تشکیل میداد با وجود این که دانستههای امروز ما در این مبحث ناچیز هستند، ولی به نظر میرسد شاخهای برخی از دایناسورها همچون ددپایان احتمالاً به علت شکنندگی خود نه به عنوان وسیلهٔ دفاع، بلکه به عوان وسیلهٔ زورآزمایی در نرها استفاده میشدند با توجه به فسیلهای یافت شده، گمان میرود که هیچکدام از دایناسورها حفار نبود، و فقط تعداد کمی از آنها میتوانستند از درخت بالا بروند. از آنجا که روند تکاملی پستانداران در دورهٔ نوزیستی به پیدایش جاندارانی حفار و بالارونده انجامید، نبود شواهدی بر وجود دایناسورهایی با چنین خصوصیاتی تعجببرانگیز است. درک درستی از چگونگی جابهجایی دایناسورها درواقع کلیدی برای مدلسازی از رفتار آنها میباشد. روش بیومکانیک اطلاعات مفیدی را در اختیار ما میگذارد، به طور مثال میتواند بر اساس نیروی ماهیچهها و نیروی وزن بر ساختار اسکلت سرعت حرکت جاندار را مشخص کند، و یا این که آیا ددپایان بزرگ برای جلوگیری از آسیبدیدگی به هنگام دنبال کردن شکار، سرعت خود را کم میکردند یا نه همزمان با دایناسورها خزندههایی میزیستند که اغلب توسط فیلمها و داستانها دایناسور شناخته شدهاند، با این حال از لحاظ علمی چنین نیست. معروفترین آنها عبارت اند از پتروسورها و پلسیوسورها، از جمله موساسورها و ایکتیوسورها. سابقهٔ شناخت دایناسورها به قرنها پیش باز میگردد، بدون این که لزوماً به این نام شناخته شوند و یا حتی درک درستی از آنها بشود. چینیها آثار و استخوانهای یافت شدهٔ آنها را به اژدها نسبت میدادند، درحالی که اروپاییان آنها را بقایای نفیلیم یا موجوداتی غولآسا که در طوفان بزرگ کشته شدند میدانستند. ژرژ کوویه[پ ۹]، بیولوژیست فرانسوی، در سال ۱۸۰۸ مارمولک دریایی بزرگی را توصیف میکرد که موساسور نام دارد. ایگوآنودون اولین گونهای بود که در سال ۱۸۲۲ توسط زمینشناس انگلیسی گیدئون مانتل، که متوجه تشابهاتی میان فسیلهای آن و ایگوانای امروزی شده بود، کشف شد. اولین مقالهٔ علمی دربارهٔ دایناسورها دو سال بعد توسط ویلیام باکلند[پ ۱۰]، استاد دانشگاه آکسفورد، و در رابطه با مگالوسور که فسیل آن به تازگی در نزدیکی آکسفورد کشف شده بود، منتشر گردید. مطالعهٔ این جانداران به زودی مورد توجه همایشهای علمی اروپایی و آمریکایی گردید، و در سال ۱۸۴۲، دیرینشناس انگلیسی، ریچارد اوون واژهٔ دایناسور را اختراع کرد. او مشاهده کرد که در میان بقایای دایناسورهایی که تا آن زمان کشف شده بودند تشابهاتی وجود دارد، به همین دلیل تصمیم گرفت ردهبندی جدیدی تهیه کند. او با کمک همسر ملکه ویکتوریا موزهٔ تاریخ طبیعی لندن را به وجود آورد تا کلکسیون ملی فسیلها و بقایای دایناسورها را به نمایش بگذارد. یکی از اولین دایناسورهایی که در آمریکا کشف شد هادروسوروس فولکی[پ ۱۱] بود که در سال ۱۸۵۸ در نیوجرسی کشف شد. این اکتشاف بسیار مهم بود، چرا که این اولین اسکلتی بود که تقریباً به طور کامل پیدا شده بود، و در ضمن نشان میداد که این جانور بدون شک دوپا بودهاست. تا این زمان دانشمندان فکر میکردند که دایناسورها همچون مارمولکها بر روی چهار پای خود راه میروند. این اکتشاف ابتدای دورهٔ شکار سنگواره دایناسورها در آمریکا بود، به طوری که رقابت شدید میان ادوارد درینکر کوپ و چارلز مارش به جنگ استخوان معروف شد. این درگیری تقریباً ۳۰ سال، تا ۱۸۷۹، سال مرگ کوپ (که تمام دارایی خود را در این راه خرج کرده بود) انجامید. به این ترتیب مارش که تحت حمایت مالی سازمان زمینشناسی ایالات متحده آمر
دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 17:3 :: نويسنده : ARASH REZAEI
آفتابپَرَست یکی از خزندگان است از خانوادهٔ آفتابپرستان و یکی از معروفترین انواع خزنده بهشمار میآید. طول بدن آنها از ۲٫۵ سانتیمتر تا ۷۹ سانتیمتر متغیر است. شايد يکي از جالبترين رفتارها در دنياي جانوران قابليت تغيير رنگ خزندگان به خصوص آفتاب پرست ها باشد. قابليتي که آنها را از بقيه موجودات متمايز کرده و جايگاه ويژه اي نيز به آنها نيزد انسان ها بخشيده است. درست است که آفتاب پرست ها در بين جانوران به دليل قدرت تغيير نگ از شهرت خاصي برخورداند اما بدنيست بدانيد که اين توانايي در بسياري از خزندگان شگفت انگيز مناطق حاره يا تروپيکال وجود دارد که البته کارشناسان مي گويند: «استتار تنها نيمي از خصوصيات استثنايي خزندگان مناطق حاره است . آنها موجودات بسيار توانمندي هستند. کريستوفرراکسورتي عضو موزه تاريخ طبيعي نيويورک درباره تغيير رنگ در جانوران مي گويد: «رنگ آميزي در حيوانات در واقع نوعي برقراري ارتباط و ارسال پيام است.» راکسورتي کاشف يکي از بزرگترين گونه هاي آفتاب پرست هاست . البته او گونه هاي جديد زيادي را تاکنون به ثبت رسانده است. او در حال حاضر، سخت مشغول حفاظت از زيستگاه آفتاب پرست ها در ماداگاسکار است. حتي بخشي از تحقيقات راکسورتي اختصاصاً بر روي ارتباط خزندگان با يکديگر از طريق رنگشان بوده است. رد طي اين تحقيقات او فهميده است که تغيير نرگ در خزندگان، اغلب براي حفظ قلمرو و جفت يابي به کار مي رود. مثلاً نرها با تغيير نرگ و درخشان کردن بدنشان سعي در جلب توجه ماده ها دارند. در واقع آنها با اين کار خيلي بهتر و بيشتر به چشم مي آيند و در نتيجه راحت تر مي توانند ماده مورد نظرشان را جلب کنند.
دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 16:51 :: نويسنده : ARASH REZAEI
بُزمَجِّه (بزمک، بزدوش، بزچوش یا بزغالهمار) (Varanus greseus caspius) بزرگترین گونه مارمولک است که در ایران دیده میشود. این مارمولک در مناطق بیابانی ایران زندگی میکند. طول آن حدود یک متر است و به طول ۱٫۷۵ متر هم دیده شدهاست. خوراک آن حشرات، تخم پرندگان و لاکپشت و جوندگان کوچک است. مواردی از لاشهخواری آن هم گزارش شدهاست. بزمجه بیابانی (نام علمی: 'varanus griseus') (به انگلیسی: desert monitor) گونهای بزمجه است که در راسته پولکداران قرار دارد. این گونه خزنده در بیشتر مناطق بیابانی آفریقای شمالی و آسیا دیده شدهاستدم این گونه در تمام طول خود در برش عرضی گرد است. ناحیه پشتی دارای ۵ تا ۸ (معمولاً ۶) نوار عرضی باریک بعلاوه یک یا دو نوار عرضی پشت گردنی است. نواحی بیابانی و نیمه بیابانی، زمینهای ماسهای با سطوح ناهموار، خاکهای رسی، در دامنه کوهها، تپهها و دشتها با پوشش گیاهی استپی شامل بوتهها، درختها و نیز اطراف زمینهای کشاورزی و باغها زیستگاه این گونه استدر ساعات اولیه روز فعالیت میکنند. از لانههای زیرزمینی پستانداران و دیگر جانوران به عنوان پناهگاه استفاده میکنند. پستانداران کوچک، خزندگان، پرندگان، تخم پرندگان و خزندگان، عقربها، حشرات بزرگ، وزغها تغذیه میکند. بزمجه بنگال (نام علمی: Varanus bengalensis) (به انگلیسی: Bengal monitor) گونهای بزمجه است که در راسته پولکداران قرار دارد. این گونه خزنده در بیشتر آسیای جنوبی دیده شدهاست. زیستگاه این خزنده در ایران استان سیستان و بلوچستان میباشد. نواحی بیابانی و نیمه بیابانی خشک، در زمینهای پست تپهای، تلهای کوچک، حاشیه دامنهها، وادیها، درههای میان تپهای، کشتزارها و باغها زیستگاه این خزنده هستند.
دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 16:4 :: نويسنده : ARASH REZAEI
تِمساح که در زبانهای فرنگی بدان کروکودیل می گویند، جانوری است خزنده و سختپوست دارای چهار دست و پا، در آب به راحتی شنا میکند، اما همیشه در آب نمیماند و تخمهایش را در خشکی میگذارد. این حیوان دارای فک و دندانهای بسیار نیرومند است و به گروه چهاراندامان از تیره تمساحیان (Crocodylidae) تعلق دارد. این خزندهٔ آبی و خشکی بزرگ در سراسر مناطق استوایی آفریقا، آسیا، آمریکا و استرالیا زندگی میکند. تمساح مانند سایر موجودات ساکن در رودخانهها و دریاچهها و سرزمینهای مرطوب در آبهای شیرین و گاهی در آبهای کمی شور زندگی میکند. تمساح واژه ای است که برای نامیدن انواع مختلف کروکودیل از جمله کایمن و الیگاتور استفاده میشود. در گذشته واژه نهنگ به جای تمساح استفاده میشد اما در قرن بیستم نهنگ به واژه ای برای نامیدن والها تبدیل شد و تمساح جای آن را در معنی کروکودیل گرفت. امروزه بسیاری از اوقات نام تمساح و سوسمار به جای یکدیگر استفاده میشوند در حالی که سوسمار نام گروه دیگری از خزندگان، دربرگیرنده مارمولک، بزمچه و...است تمساح اغلب از مهرهداران دیگر مانند انواع ماهیها، خزندهها و پستانداران و بعضی وقتها از بیمهرگانی مانند صدفها و سختپوستان با توجه به گونههای خود تغذیه میکنند. تمساح شجره تاریخی دارد و از زمانهای دور وجود داشته و این اعتقاد وجود دارد که از زمان دایناسورها به این طرف تغییرات ناچیزی داشتهاست. بهرغم سابقه ماقبل تاریخ، از انواع پیشرفته خزندگان هستند. برخلاف خزندگان دیگر، قلب چهار محفظهای، دیافراگم و قشر مغزی هوشمند دارد. سیستم صوتی خارجی تمساح، علائم زندگی آبی و خاکی و سبک زندگی دورهای دارد. تمساح دوزیست است. تمساح بدن خط دار ناصافی دارد و میتواند به سرعت و راحت در آب شنا کند و همچنین میتواند هنگام شنا پاهای خود را در کنارههای بدن خود جمع کند و با کاستن از مقاومت آب سریعتر شنا کند. تمساح پاهایی باانگشتان چسبیده بهم دارد، گرچه این پاها برای پا زدن در آب به کار نمیرود، اما این خصوصیت امکان برگشت سریع و حرکتهای ناگهانی را در آب را به او میدهد. در مسافتهای کوتاه، حتی بیرون از آب خیلی سریع میباشد. تمساح آروارههای فوق العاده قوی و دندانهای تیز برای گرفتن و پاره کردن گوشت دارد. اگر دهان تمساح بسته نگهداشته شود نمیتواند آن را باز کند. بهمین دلیل برای مطالعه یا حمل و نقل تمساح، معمولاً آروارههای او را با نوارهای فلزی یا با بندهای لاستیکی بزرگ که از تایر و تیوب اتومبیل تهیه میشوند، میبندند. تمساح همچنین حرکات جانبی محدودی در گردن خود دارد. در حال حاضر روشهای معتبری برای سنجش عمر تمساح وجود ندارد، بعضی از حلقههای رشد در استخوانها و دندانهای آنها استفاده میکنند که این غیر اصولی و غیر قطعی است، قدیمیترین تمساح C. proposus در حدود هفتاد سال زندگی میکردهاست، و شواهد محدودی نیز نشان میدهد که بعضی از انواع این حیوان بیش از صد سال عمر میکنند. یکی از قدیمیترین نوع تمساحهای شناخته شده در یک باغ وحش در روسیه ظاهراً در سن ۱۱۵ سالگی مردهاست. گزارشهای جدید این موارد را تایید نمیکند. در اندازه گونههای مختلف تمساح تفاوتهای زیادی وجود دارد. از انواع استثنائی کوچک، افسانهای یا جادویی تا گونهای بزرگتر، تمساح آب شور. گونههای بزرگ اغلب ۵ یا ۶ متر و وزن آنها ۱۲۰۰ کیلوگرم میباشد. علیرغم وزن زیاد گونههای بالغ، زندگی خود را از اندازههای خیلی کوچک شروع میکند. وقتی که برای اولین بار از تخم بیرون میآید در حدود ۲۰ سانتیمتر طول دارد. اندازهها با توجه به فصل و تغذیه و ترکیبات خون مادر فرق میکند. گونههای بزرگتر ، همچنین بزرگترین خزنده روی زمین، تمساح آب شور است، که در استرالیای شمالی و کل آسیای جنوب شرقی زندگی میکند. بر طبق نظرات بعضی دانشمندان، اطلاعات موثقی در مورد اینکه تمساحهای ماقبل تاریخ بیش از ۸٫۶۴ متر طول دارند، در دست نیست. در شهر نورمنتون، کوئینزلند، استرالیا قالب فیبر شیشهای یک تمساح وجود دارد که «کرایس کروک» نامیده میشود که عکس آن در سال ۱۹۵۸ توسط کریستینا پاولوسکی که حیوان را در بستر شنی رودخانه نورمن یافت، گرفته شدهاست. گزارشی از یک آب شور بطول ۸٫۲ متر در استرالیا وجود دارد. همچنین جمجمه یک تمساح آب شور از اوریسای هند وجود دارد که تخمین زده میشود که ۶٫۴ تا ۷ متر طول داشتهاست. در ۱۶ ژوئن سال ۲۰۰۶ یک تمساح عظیم ۷٫۱ متری آبهای شور در اوریسای هند به عنوان بزرگترین تمساح زنده جهان نامگذاری شد. این تمساح در محوطه حفاظت شده حیات وحش بیتارکانیکا زندگی میکند و در ژوئن سال ۲۰۰۶، در کتاب سوابق جهانی گینه ثبت شد. شکارچی کمین کنندهاست. به عنوان دوزیستان خونسرد، میتواند مدت طولانی بدون غذا زنده بماند و بندرت به فعال شدن برای شکار نیاز دارد. تمساح علیرغم ظاهر آرام، از فعالترین دوزیستان در محیط است. تمساحهای وحشی در بسیاری از مناطق مورد محافظت قرار گرفتهاند، اما آنها بطور تجاری در مزرعه نگهداری میشوند. پوست آنها دباغی میشود و برای درست کردن بسیاری از وسایل چرمی مانند کفش و کیف دستی مورد استفاده قرار میگیرد. بسیاری از گونههایی که در مزرعه نگهداری میشوند، تمساحهای آب شور و تمساحهای نیل میباشند و تمساحهای عظیم الجثه آب شور و تمساحهای کمیاب سیامی در مزارع آسیایی پرورش داده میشوند. پرورش تمساحها جمعیت گونههای آب شور را در استرالیا افزایش داده، چون تخمها عموماً از انواع وحشی گرفته میشود و مالکان آنها بر افزایش تعداد تمساحها تشویق میشوند. در واقع پرورش تمساح پر سودترین نوع پرورش حیوانات در جهان است. در کشور ایران نیز این فعالیت شروع شدهاست و اولین مزرعه پرورش تمساح در جزیره هنگام از توابع قشم است. تمساحها بیشتر به پرندگان و دایناسورها نزدیک هستند تا به خزندگان، این سه موجود در آرچوزوریا «خزندگان حاکم» شامل هستند، بخش کروکودیلیا را برای اطلاعات بیشتر ببینید. گونههای بزرگتر تمساح از جمله تمساحهای نیل وتمساح آمریکایی از خطرناکترین انواع هستند. انواع بزرگ کایمن سیاه نیز برای انسان خیلی خطرناک هستند. دانشمندان در ایالات متحده آمریکا عامل قوی و نیرومندی را در خون تمساحها بنام کروکودیلین یافتهاند که میتواند مانند آنتی بیوتیکهای استاندارد به سیستم ایمنی درمقابله با عفونت کمک کند. این کشف مدیون کنجکاوی جیل فولرتون-اسمیت از گزارشهای(BBC) مدارک مربوط به علم تهیه کننده فیلم تمساحهای آب شور در استرالیا است. در بعضی کشورها مانند آمریکا، استرالیا، چین، ژاپن، تایلند و آفریقای جنوبی و همچنین کوبا از گوشت تمساح به عنوان غذا استفاده میشود. گوشت تمساح سفید رنگ است و مواد غذایی آن به طور مطلوبی با گوشتهای سنتی قابل مقایسهاست البته میزان کلسترول آن نسبت به گوشتهای دیگر بسیار کمتر است. گوشت تمساح ترد است.
دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 15:28 :: نويسنده : ARASH REZAEI
اژدهای کومودو خزندهای با طول ۳ متر و وزنی بیش از ۱۳۶ کیلوگرم است، این حیوان بزرگترین مارمولک روی زمین است. زیستگاه این خزنده بزرگ درجزایر کومودو، گیلاموتنگ، رینکا و فلورس کشور اندونزی است. جمعیت آنها بین ۳ تا۵ هزار تخمین زده شدهاستاژدهای کومودو تقریباً همه چیز خوار٬ حتی گوشت فاسد و گندیده٬ میباشد و در هر وعده غذایی میتواند تا ۸۰ درصد وزن خود تغذیه کند. قادر به شکار حیوانات بزرگی مانند آهو و گراز و حتی انسان است. او در هنگام شکار بدون حرکت به انتظاردر کمین مینشیند و به محض نزدیک شدن طعمه، به کمک پاهای قوی، چنگالها و دندانهای تیز خود آنرا میدرد. حیواناتی که بتوانند پس از گاز گرفتن از چنگ این درنده بگریزند، تنها قادرند یکروز بر عمر خود بیفزایند. بزاق این جانور حاوی ۵۰ نوع باکتری سمّی است که وارد خون طعمه شده و در مدت ۲۴ ساعت او را از پای در میآورد. در این مدت اژدهای کومدو به آرامی و با کمک حس بویایی خود حتی کیلومترها در تعقیب بوی جسد، به شکار گریخته دست مییابد. یک شنبه 1 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:6 :: نويسنده : ARASH REZAEI
حیوان مورد علاقه ی من لاکپشت است لاکپشتها، سنگ پشت و یا کَشَفها خزندگانی هستند از راستهٔ لاکپشتسانان (Testudines). لاک پشت فراتی نوعی لاک پشت با لاک تقریبا نرم است که در خطر انقراض قرار دارد. صدف لاکپشت از صفحههای شاخی تشکیل شده است که استخوان را میپوشانند.ستون مهرهها٬ دندهها و چند استخوان دیگر لاکپشت به سطح داخلی این لاک متصلاند.همین باعث میشود که لاکپشتها موجودات بسیار کندرو و سنگینی باشند. همهی لاکپشتها آروارههای بدون دندان دارند و در اطراف این آروارهها استخوانهای تیزی برای خرد کردن غذا وجود دارد.لاکپشتها بیشتر عمر خود را در دریا میگذرانند٬ ولی در فصل زاد و ولد برای جفتگیری به آبهای کمعمق میآیند٬ لاکپشتهای ماده شب به ساحل میآیند و تخمگذاری میکنند.بیشتر آنها شب را به کندن چاله میگذرانند و تا ۲۰۰ تخم میگذارند.نه ماه طول میکشد تا بچهها از تخم بیرون بیایند.آن وقت بچهلاکپشتها از لانه بیرون میزنند و به طرف دریا میروند.بچهلاکپشتها دشمنان زیادی دارند و انسان یکی از این دشمنان است.به همین دلیل خیلی از لاکپشتها قبل از آنکه به سن تولید مثل برسند کشته میشوند. لاکپشتسانان خزندگانی با لاک استخوانی پشتی و پلاسترون (plastron) استخوانی شکمی هستند که کمربند اندام حرکتی آنها درون دندههاست و دندان ندارند.[۲] بیشتر بدن لاکپشتها بهوسیله یک استخوان یا صدف غضروفی حفاظت شدهاست. این استخوان یا صدف از دندههای آنها مشتق شده است. از ۳۰۰ گونهٔ موجود برخی از آنها شدیداً در معرض انقراض قرار دارند. لاکپشتها جزو جانوران خونسرد هستند. از گونههای معروف آن میشود به لاکپشت زینی ، لاکپشت چرمی و لاکپشتهای سهچنگالی اشاره کرد.
یک شنبه 1 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 19:20 :: نويسنده : ARASH REZAEI
مار، نوعی حیوان خزنده است که خودش را با خزیدن به جلو میکشد. مارها از رده سوسماریان (Sauropsid)، زیرردهٔ دوکاوان (Diapsida)، فرورده پولکسوسمارشکلان (Lepidosauromorpha)، بالاراستهٔ پولکسوسماران (Lepidosauria)، راستهٔ پولکداران (Squamata)، زیرراستهٔ ماران (Serpentes) است. در جهان نزدیک به بیش از ۴۰۰۰ نوع مختلف مار وجود دارد که در خشکی و زیر زمین و در آب و گاهی هم بر روی درختان زندگی میکنند. این خزنده، تقریباً در همه جای کره زمین به جز مناطق قطبی و برخی جزیرهها، یافت میشود.طول کوچکترین مار حدود ۷ سانتیمتر است که برخی مردم با کرم اشتباه میگیرند. مارهای چمباته زن بزرگترین مارهای دنیا هستند و شامل پیتونها و بواها میباشند. آنها غیر سمی هستند و حیوانات دیگر را با فشار دادن و له کردن از پا در میآورند. مارهای جمع شونده دور شکار خود میپیچند و بتدریج حلقه راتنگ تر میکنند تا دیگر ششها قادر به بازشدن نباشنددرنتیجه حیوان خفه میشود آنها نیز مانند مارهای دیگر قادر به جویدن نیستند و شکار خود رابه یکباره میبلعند. حدود ۷۰۰ گونه از ۳۲۰۰ گونه مارهای دنیا زهری هستند و شامل چندین مار هستند که میتوانند انسان را به هلاکت برسانند. یک مار زهری سم خود را از طریق نیشهایش که یا توخالیند و یا شیار دارند تزریق میکند. وقتی که زهر تزریق شد مار به انتظار مینشیند تا قربانیش قبل از بلعیده شدن بمیرد.
مارهای غیر سمی ۱- مار کرمیشکل Typhlops vermicularis ۲- کورمار Eryx jaculus ۳- کورمار سلیمانی Natrix nutrix ۴- مار آبی Natrix tessellata ۵- مار چلییر Coluber jugularis ۶- مار آتشی Coluber najadum ۷- قمچهمار Coluber rhodorhachis ۸- مار قیطانی Coluber karelini ۹- مار خاردار Coluber rarergieri ۱۰- مار پلنگی Spalerosophis d.schirazianus ۱۱- مار شتری Spalerosophis diadema cliffordi ۱۲- مار گورخری Spalerosophis microlepis ۱۳-مار درفشی Lytorhynchus ridgawayi ۱۴- گرگمار Coronella austriaca ۱۵-مار سرسیاه Rhynchocalamus melanocephalus ۱۶-مار کوتوله Eirenis collaris ۱۷-مار کوتوله Eirenis meda ۱۸- تیرکمار Eirenis panctatolineata ۱۹-مار کوتوله Eirenismodesta ۲۰- Eirenis persicus مارهای نیمهسمی: ۱- سوسنمار : Teles copus fallax ۲- افعی سوسن : Teles copustessellatas ۳- افعی پلنگی : Teles copus rhinopoma ۴- یله مار : Malpolon monspessulanus ۵- تیرمار : Psammophis schokari ۶- تیرمار خراسانی : Psmmophis lineolatus مارهای سمی مار شاخدار pseudocerastes peersicus گرزهمار یا مار افعی: Vipera lebetina 1. افعی البرزی : Vipera ursine 2. افعی زنجانی : Vipera albicornuta 3. افعی قفقازی : Agkistrofon halys 5. مار زنگی مارهای دیگر بوآی دمقرمز / Red Tail Boa / Boa constrictor · مار سبز / Green Snake / Opheodrys aestivus · مار بند جورابی / Garter Snake / Thamnophis sirtalis · پایتون برمهای / Burmese Python / Python molurus bivittatus · مار ذرت / Corn Snake / Elaphe guttata · پایتون توپی / Ball Python / Python regius · بوآی صورتی / Rosy Boa / Lichanura trivirgata · آناکوندای سبز / Green Anaconda / Eunectes murinus · طلحهمار · مار شلاقی · مار خاکی · مار کوتوله شاه کبری
|
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
|||
|